جلسه آبان 97

6 آبان 97 ساعت 11:30 در سالن کنفرانس بیمارستان مفید پانل مشکلات روانی در تغذیه ی کودکان با حضور اعضای پانل: آقای دکتر بهروز جلیلی- خانم دکتر غزال زاهد- خانم دکتر میترا حکیم شوشتری برگزار گردید.

آیا غذا خوردن نوعی لذت است. نوعی وظیفه. وظیفه ای که تا به انجام نرسد رشد و تکامل امکان پذیر نخواهد بود. بی مناسبت نیست جهت درک این مطلب به مطالعات و نظریات زیگموند فروید Freud رجوع کنیم که مراحل رشد انسان را به 5 مرحله تقسیم نمود که اولین مرحله همان مرحله دهانی Oral stage است . وی می گوید اولین مرحله چرخه حیات مرحله دهانی یعنی مرحله ای است که انسان لذایذ را از دهان خود تجربه می کند و دنیا را مکان قابل اعتمادی خواهد یافت. در کشور ما که کارگاره های متعدد ترویج تغذیه با شیر مادر تشکیل می شود بر همانBF و برقراری همین لذت تاکید می گردد. به عنوان مثال در سندرم Pierre robin که به دلیل شکاف کام مجبور می شویم زبان را به کف دهان ستور زده و طفل را در وضعیت Up right تغذیه کنیم این لذت یعنی لذت شیر خوردن نرمال تجربه نشده و طبق مطالعات بسیاری از مبتلایان با رسیدن به سن 20-30 سالگی مبتلا به اعتیاد به مواد Substance abuse خواهند شد.

از اختلالات دیگر خوردن اختلال نشخوار یا Rumination disorder می باشد که با مادری ناشی یا عصبانی سر و کار داریم که گاه با خشم سر شیرخوار را به سوی سینه خود برمی گرداند و یا با خشم وی را روی رختخواب پرت می کند و اگر شیرخوار بر حسب اتفاق بتواند با مکیدن زبان شیر خورده شده را به دهان بازگرداند بعدا این یک الگوی آموخته شده ی رفتاری گردیده و با مکیدن زبان و عقب دادن سر شیر را به دهان برگردانده و دوباره قورت می دهد (لذت دوباره خوردن شیر) و گاه مقداری از این شیر ها از دهان بیرون ریخته می شود و تولید اختلال رشد جدی می کند. میزان مرگ و میرMortality rate در این اختلال حوالی 25 % است. درمان اساسی شامل اصلاح روابط مادر و کودک و گاه تقویت منفی در طی دوره ها مثل شوک الکتریکی خفیف یا چکاندن آب لیمو در دهان کودک در طی حملات نشخوار است.

اختلال دیگر Pica یا هرزه خواری است که طفل به خوردن مواد نا ماکول پس از 18 ماهگی همچنان ادامه می دهد . مقصود آن است که شیرخواران ممکن است موادی مثل گچ و نخ و مو و کاغذ را به دهان برده و بخورند ولی این مطلب باید پس از 18 ماهگی متوقف گردد. گاه این مساله ناشی از فقدان رابطه کافی بین مادر و کودک است که منجر به عدم ارضاء نیازهای دهانی و جستجوی مداوم مواد نا ماکول می گردد. از عوارض جدی این اختلال مسمومیت با سرب Lead poisoning ناشی از خوردن رنگ های سربی و لارو مهاجر احشایی  (V.L.M)با خوردن خاک گلدان آغشته به مدفوع حیوانات و Trichobezoar ناشی از خوردن مو و پشم پتو و امثالهم است که تابلو انسداد دستگاه گوارش Obstruction  پیش می آورد. درمان باز هم افزایش توجه والدین و اصلاح روابط مادر و کودک است و نیز Aversive Therapy (درمان با ایجاد بیزاری و نفرت) مثل همان شوک الکتریکی و آبلیمو است. در برخی مطالعات کمبود اسباب بازی در محیط کودک با افزایش هرزه خواری همراه بوده است.

بسیاری اوقات علت Anorexia در سال دوم عمر اطفال ناشی از اجبارهای اعمال شده از سوی مادر در تغذیه طفل است. چون طفل در مرحله ای است که می خواهد خودش قاشق را به دهان برده و غذا بخورد مادری که قاشق را به زور در دهان وی می کند غذا خوردن را وظیفه ای سخت و سنگین مجسم می کند که مانع غذا خوردن نرمال طفل خواهد شد.

گاه عقاید و باورهای غلط والدین بر عکس موجب ایجاد Obesity در اطفال خواهد شد. مثلا بچه های پیش دبستانی که والدین اصرار در خوراندن انواع غذاهای میان وعده به انان دارند و باورشان این است که بچه خوب بچه چاق و تپل است موجب ایجاد چاقی مرضی در آنان خواهند شد. گاه کودکان دبستانی در شرایط اضطراب زا مثل مواجهه با امتحانات سخت در روزهای قبل از امتحان مکرارا غذاهایی مثل چیپس و پفک و اجیل خورده و به سوی چاقی میروند (الگوی آموخته شده ی مقابله با اضطراب)

اختلال روانزای دیگر تغذیه ای Anorexia Nervosa یا بی اشتهایی روانی است که در دهه دوم و سوم عمر شایع و به بسیاری از عوامل خلقی و باورهای اجتماعی و عوامل بیوشیمیایی مربوط و منجمله می توان از باورهای اجتماعی دال بر زیبایی- لاغری نام برد. شخص علی رغم کاهش واضح وزن باور دارد که چاق است و باید کاهش وزن پیدا کند که با کاهش مصرف غذا یا خوردن مسهل ها و دیورتیک ها اقدام به این کار نموده و خطرات بسیاری را به جان خواهد خرید. در موارد شدید کاشکسی مورتال بروز کرده و موهای لانوگو بر بدن پیدا شده و گاه وقفه قلبی به دلیل اختلالات آب و الکترولیت پیش میآید. درمان اساسی شناخت درمانی COGNITIVE Therapy جهت تصویر تن Body image بهم خورده و سپس درمان خلقی و همزمان اصلاح وزن و اختلالات آب و الکترولیت همراه است که معمولا تحت شرایط بستری امکان پذیر خواهد بود. اختلال دیگر پراشتهایی روانی Bulimia nervosa است که با مصرف دوره ای سریع مقادیر زیاد غذا در مدتی کوتاه Bing eating مشخص و به دنبال ان احساس گناه و بیزاری پیش امده و شخص با ایجاد استفراغ یا استفاده از مسهل ها و مدر ها سعی در تخلیه می نماید . این اختلال نیز مثل بی اشتهایی روانی در زن ها شایع تر و تا 40 % دانشجویان کالج ها را درگیر می سازد.

درمان عمداتا با روان درمانی طویل المدت و گاه استفاده از داروهای آنتی دپرسان و روش های رفتاری امکان پذیری و گاه به دلیل اختلال الکترولیتی نیاز به بستری پیش می آید.

در اختلال اوتیسم گاه مشکل زیاد نگاه داشتن غذا در دهان و جویدن مکرر آن یا امتناع از خوردن غذاهای جامد پیش می آید که با روش های کار درمانی مثل تحریکات حسی محوطه دهانی Buccal cavity قابل رفع خواهد بود. گاه اختلالات تغذیه ای اطفال جعلی و ساختگی Factitious Disorder by proxy یا همان سندرم مونچ ها وزن وکالتی است که والدین با کم غذا دادن عمدی یا ایجاد استفراغ و دادن مسهل به طفل تولیدF.T.T نموده و به مراجع طبی مختلف با شکایت کمبود وزن طفل رجوع می نمایند. زیر بنای روانشناختی و درمان اختلال فوق مفصل و از حوصله ی این بحث خارج و فقط به عنوان توجه دادن به همکاران عزیز ذکر گردید.

در اختلالات خلق Mood Disorders اطفال نیز کاهش یا افزایش وزن شایع و مسلما با درمان اختلال روانپزشکی فوق رفع خواهد گردید.

کودکان دچارADHD بیش فعالی کم دقتی نیز اکثرا لاغر و نیز با تجویز داروهایی مثل ریتالین لاغرتر شده و اصلاح تغذیه ای ایشان مثلا با دادن وعده های مکرر غذا و یا لقمه های کوچک و مکرر واجب است. باورهایی غلط مثل آن که شکلات و پاستیل بیش فعالی را تشدید می کند کاملا مردود و باید از ذهن آنان پاک شود.

در خاتمه عرض می کنم طبق نظر مراجع معتبر و مختلف طب اطفال NESLSON –FORFAR-OSKI بیش از 65 تا 85 % مواردF.T.T  اطفال در گروهN.O.F.T.T یا همان اختلالات غیر ارگانیک (اختلالات روانزا) بوده و با تغییر نگرش والدین قابل حل خواهد بود.