زندگینامه دکتر محمد غریب
- صفحه اصلی
- زندگینامه دکتر محمد غریب

شرح مختصری از زندگی استاد دکتر محمد قریب
برای ما که در “مکتب قریب”درس گرفتیم، هدف دوگانه زندگی خلاصه می شود در “خدمت به خلق و جلب رضای خالق”
روزی بهاری در سال ۱۲۸۸ شمسی، در کوچه میرزا محمود وزیر، واقع در خیابان امیرکبیر( برق سابق) پسری پا به عرصه وجود گذارد و بسیار مورد محبت و علاقه پدر قرار گرفت، پشت قرآن نام او را محمد گذاشتند. پدرش حاج میرزا علی اصغر قریب مردی متدین و خوشنام از سرشناسان و معتمدین اهل گرکان بود و در سر چشمه حجره رزازی داشت. مادرش فاطمه خانم زنی منزه و با تقوی و خوش رو و با خلقی خوب بود که فرزندانش از صفات پسندیده او بهره بردند.
محمد خان، دوران ابتدايي را در دبستان سيروس و متوسطه را در دارالفنون گذراند. در سال ۱۳۰۶ با اولين گروه دانشجويان ايراني براي تحصيل در رشته پزشكي به فرانسه رفت. در دانشکده طب نام نویسی کرد و نزد استادانی عالی مقام مانند دکتر گرنه و دکتر دوما طب اطفال آموخت و مدت شش ماه طب داخلی را فرا گرفت. در امتحانات اکسترنی سال ۱۹۳۱ موفق شد و دو سال بعد در سال ۱۹۳۵ موفق به گذراندن امتحان اینترنی شد. او نخستين ايراني بود كه در كنكور انترنی پاريس موفق گرديد و در رشته اطفال به ادامه تحصيل پرداخت.
در سال ۱۳۱۵ برای گذراندن تعطیلات و دیدار پدر و مادر راهی تهران شد و با خانم زهرا قریب، فرزند استاد عبدالعظیم قریب که از خویشاوندان بود، ازدواج کرد. مجلس عقدکنان در باغچه منزل پدری ایشان واقع در خیابان حاج سقا باشی و عروسی در کوچه میرزا محمود وزیر برگزار شد. سپس به اتفاق ایشان به فرانسه بازگشت. نتیجه این پیوند دو دختر و دو پسر بود.
در سال ۱۳۱۶ از رساله دکترای خود با عنوان “وقفه های تنفسی شیرخواران” دفاع کرد و با رتبه بسیار خوب به اخذ دیپلم پزشکی پاریس نایل گردید. سرانجام در سال ۱۳۱۷ به وطن بازگشت. ابتدا خدمت نظام را در بیمارستان ارتش در خیابان پهلوی گذراند..
از همان سال های اول بازگشت به ایران مطبی دایر نمود که غالبا با خانه اش مجاور بود. از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۵ دو اتاق را در منزل اجاره ای نبش خیابان حشمت الدوله در خیابان پهلوی به مطب اختصاص داده بود، از سال ۱۳۲۵- ۱۳۵۱ مطب وی مجاور منزل شان در خیابان کاخ و شامل یک اتاق دفتر، یک اتاق معاینه و یک اتاق انتظار بود. مطب ایشان از سال ۱۳۵۱ به ساختمانی در خیابان نیاوران منتقل شد.
در آن سال ها پروفسور شارلن أبرلن استاد پاتولوژی بیمارستان های پاریس، برای تشکیل دانشکده پزشکی به ایران دعوت شد. او مدارک دکترها را بررسی کرد و استادان هر کرسی را تعیین نمود. کرسی اطفال به دکتر قریب محول شد. آن زمان در سال ۱۳۱۸ بیمارستان رازی واقع در خیابان شاپور به سیستم جدید برپا شد. وی در سال ۱۳۱۹ دکتر قریب را با سمت دانشیاری، به عنوان اولین استاد کرسی امراض کودکان منصوب کرد.
دکتر محمد قریب ابتدا در بيمارستان رازي و سپس در بخش كودكان بيمارستان هزار تختخوابي شروع به فعاليت نمود. در سال ۱۳۴۷ بعد از پايان ساختمان مركز طبي كودكان كه توسط ايشان و مرحوم دكتر حسن اهري پايه گذاري شده بود، به ادامه فعاليت در اين مركز پرداخت.
سال ۱۳۳۴ با همیاری جمعی از همکاران، “انجمن پزشکان کودکان ایران” را تأسیس نمود که تا سال ۱۳۵۳ خود ریاست آن را به عهده داشت. جلسات ماهانه انجمن، ابتدا در بیمارستان نیکوکاری (در خیابان سپه) برگزار می شد. بعدها جلسات ماهانه به بیمارستان خواجه نوری و از سال ۱۳۴۷ با افتتاح مرکز طبی کودکان به آن مرکز منتقل شد. در این گردهمایی ها متخصصان اطفال با طرح توفیقات و مشکلات خود در برخورد با موارد بیماری به مشورت با یکدیگر می پرداختند. همچنین مطالب جدید علمی ارائه و مورد بحث قرار می گرفت.
سال ۱۳۱۹ كتاب بيماري هاي اطفال را به رشته تحرير درآورد و سال ۱۳۳۵ به تجديد نظر و چاپ مجدد آن مبادرت نمود. به اتفاق مرحوم دكتر حسن اهري دو جلد كتاب به نام مشكلات طبي كودكان تاليف كردند.
به واسطه کوشش های فراون در پیشبرد علم پزشکی، در سال ۱۹۵۴ میلادی نشان افتخار “لژیون دونور” را از سوی دولت فرانسه دریافت کرد. سال ۱۳۵۲ نیز نشان درجه اول فرهنگ ایران از سوی وزارت آموزش و پرورش به دکتر قریب اعطا شد.
كلاس درس استاد كه تقريباً هميشه بر بالين بيمار بود، در نوع خود مكتبي از پيشرفته ترين روش هاي علمي كنوني به شمار مي رفت. استاد شاگرد را در برابر بيمار و مسايل وي قرار مي داد، او را به تفكر و تعقل و سخن گفتن وا مي داشت و سپس راهنمايي مي نمود.
دکتر قریب به ورزش تنیس علاقمند بود و از هر فرصتی برای کوهنوردی استفاده می کرد. کوه را به دلیل عظمتش می ستود، سال ها با گروه ثابتی از دوستانش به کوه می رفت و آن ها را “اصحاب جبل” نام نهاده بودند.
جسم فعال و استوار دکتر از سال ۱۳۴۹ با هجوم بیماری مواجه شد. البته قبل از آن سنگ هایی در کلیه اش مشاهده شده بود. در تیر ماه ۱۳۵۱ به دلیل وجود تومور سرطانی مثانه تحت عمل جراحی قرار گرفت. سرانجام صبح اول بهمن ماه ۱۳۵۳ در سن ۶۵ سالگي چشم از جهان فروبست و روح پر فتوحش از غبار تن جدا شد و به عالم بالا شتافت و زندگی پر افتخار او پایان یاقت و بنا بر وصیت خودش، در خانه ابدی اش در شهر قم در کنار تربت پدر به خاک سپرده شد. اسم او بر سر زبان هاست و همکاران باوفایش نام او را گرامی می دارند. يادش همواره گرامي باد.
پزشک بودن ارزشمند است، اما باید “قریب” بود تا همیشه در دل مردم مقرب افتاد.